hamvatan

hame chi az eshgh ta siasat

hamvatan

hame chi az eshgh ta siasat

سلام.یه سلامی که امیدوارم آخرین سلام باشه.نمیدونم چی شده نمیدونم چرا دیوونه شدم فقط میدونم این اتفاق افتاده والان از همه چیز خسته ام.از هرچیزی که رنگ وبوی زندگی داره.فکر میکنم یکی از علت هاش حرفای سعیده وبی توجهی هاش.اما دلیل اصلی اش یه چیزیه که نمیتونم بگم.یه سوال فکرم رو مشغول کرده:چرا باید زندگی کنیم؟ 

با اینکه الان خل شدم اما تومحیط های عمومی خودم روکنترل میکنم. 

با چند نفر صحبت کردم اما اون ها نتونستن دلیلی برای زندگی بیارن.چیزی که متقاعدم کنه.خوش به حال اونایی که رفتن ودنیا رو اینجوری ندیدن. 

در همه جای زمین هم نفسم کسی نیست 

        زمین دیار غربت است 

              ازین دیار خسته ام 

                   بس است تکرار ملال روزگار بس است تکرار... 

نمیدونم اگه شما جای من بودین وقتی رفتار سعید رو میدیدین چه جوری میشدین واسه من که...نمیخوام همه چیز رو گردن سعید بندازم.تقصیر خودم بود که غرورم رو شکستم. 

وااااااااای کاش یکی حرفم رو میفهمید. 

ویه حرفایی هست که ارزشش به نگفتنشه.یه خواهشی که هرکی رو میبینم باچشام ازش میخوام اما افسوس که هیچ کس به نگاه دیگری نمینگرد.افسوس که تنها معنای سکوت پوچ است.افسوس که تنها جنس کلام بیان است وسکوت بی کلام.افسوس که دل ها دیگر برای کسی نمیتپد. 

آری مدت هاست که قلب دیگر قلب نیست نگاه دیگر نگاه نیست عشق دیگر عشق نیست ودر مقابل عظمت دوست داشتن کسی آن را نمیفهمد.  

دیگر کجاست صفای عشق؟کجاست شوق باهم زیستن؟ 

افسوس که دیگر هیچ قاصدکی از نگاهی به نگاه دیگر نمی دود...

نظرات 6 + ارسال نظر
ملک فیصل منزجر سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:21 ب.ظ http://balkhjournalism.blogsky.com

بیا باهم لینک کنیم . با این کار امار بلاکت را افزایش بده !
اگر خواستید مرا به اسم ؛ بلخ ژورنالیزم ؛ لینک کن بعد خبر بده تا شمارا هم لینک کنم.

تقدیمت
باید برفت به میکده ها
باید بدید جام های می
باید شناخت می پرستان روزگار
اما نخورد می
این شعر از خودم است
سری بزنید ونظر هم یاد تان نره

ok.من لینکت میکنم.

نانازی سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:16 ب.ظ http://ab5648li.blogsky.com

امان از این سندرم نوجوانی!!
ببین من توی خونه مامانم اینا چند تا دفترچه دارم پر از این نوشته ها! تازه شعرم میگفتم ! خوب میشی مادر! بذار بزرگ بشی دیگه از فلسفه خلقت و دردهای بشری و این دلمشغولیا نجات پیدا میکنی !
زیاد خودشو ناراحن نکن! یه کم بنویس ! دلت باز میشه ! من اون موقع ها هروقت دلم خیلی میگرفت مینوشتم ! خیلی هم بهم کمک میکرد!
وای ببین من چقده بزرگ شدم ها! مثل مامان ها دارم میگم اون موقع هاااااااااا!!!
دخترخانومی! من جواب کامنتم رو همون موقع خوندم ولی چون یه هفته مسافرت رفتم و بعدشم توی آفیس ویندوز فارسی نداریم نتونستم واست کامنت دیگه ای بذارم . تازه تو هم که دیر به دیر آپ میکنی خوب آدم چی بگه!
واسه دوست پیدا کردن اول یه چند وقتی باید از خودت بنویسی از دلمشغولیاتت و روزمره هات و یا یه سبک نوشتن واسه خودت پیدا کنی و به همون روش بنویسی تا کم کم اونایی که با اوضاع و احوالت جور هستن بهت سر بزنن و دوستیات محکم تر بشه !
الان راستش من خودم زیاد ازت نمیدونم ! اینقده هم که پستات بالا و پایین داره و از این شاخه به اون شاخه پریدی که آدم دل غشه میگیره .
درضمن بین خودمون باشه ، ناراحت نشی ها! من از این آقا سعید خیلی خوشم نیومده ها! با این کاراش رو اعصابه . توی این موقعیت تو درس داری و فکرت باید به کارای مهم تر باشه مخصوصا که هم استعداد هنری داری و هم استعداد نوشتن . اون وقت این پسره چی میگه هر چند وقت یه بار اوضاع و احوال تو رو بهم میزنه ؟ ببین اگه جدی جدی نمیخواد تکلیف ما رو مشخص کنه ! آآآآآآآآآآآآآی نفس کششششششششششششششش!
من یه سر برم دوبی کار دارم !!!

به من میگه ازین شاخه به اون شاخه میپرم.بابا خدا در ابتدا به شما شفای عاجل(همین بود دیگه.نه؟)عنایت کنه.
راجع به نوجوونی هم باید بگم ما که ازین سید ها فقط زود(روم به دیوار خواهر)پریود شدنش رو گرفتیم.حمن از اول راهنمایی تااومدم حرف بزنم زدن تو سرم گفتن نوجوونی نمی فهمی.تا گفتیم ع...گفتن هوسه حالا ما میخواستیم بگیم عیب نداره یه روزی ما هم بزرگ میشیم.اصلا مگه میذارن آدم حرف بزنه؟خب باید از خودم چی بگم؟نانازی جونم دمت گرم.پس خودمون روواسه یه دعوای حسابی آماده کنیم.میشه تو کهتجربه داری بگی چه جوری باسعید صحبت کنم؟

نانازی سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:16 ب.ظ http://ab5648li.blogsky.com

الانه این کامنت من خودش یه پست شده !

ممنونم ازت مادر بزرگ گللللللل.به چه سرعتی کامنت گذاشتی ها

مونس چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:54 ب.ظ http://moones.blogsky.com

والا این نانازی جون ما اتقده کامل گفت من دیگه چی بگم؟
راستش منم میخواستم بگم که برا نوجوونیه. بعدا خودت که به جوونی برسی میبینی نوجوونی چه سن مزخرفیه

منصور یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:43 ق.ظ http://alone-boy-m.blogfa.com

سلام یلدا...حوبی‌؟
من آپم.

مونس چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:34 ب.ظ

یلدا خانم گل درچه حاله؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد