hamvatan

hame chi az eshgh ta siasat

hamvatan

hame chi az eshgh ta siasat

الان رفته بودم چت روم.یه دختری pmداد..گفت ازدواج کرده.گفتم مگه متاهلا چت میکنن؟ 

گفت من دوست نداشتم.از مردا خوشم نمیاد.رابطه با زن ها رو دوست دارم. 

نمیدونستم چی بگم.تنها کاری که کردم این بود کهignoreshکردم.یه کم ترسیدم و متاسف شدم واسه جامعه ی ما که توش یه همچین آدمایی هستن.یه چیزی میخواستم بگم دیدم زشته. 

اصلا بحث رو عوض میکنیم.من این شعر رو دوست دارم. 

و خداوند روز اول آفتاب را آفرید  

              روز دوم دریا را 

                     روز سوم صدا را 

                               روز چهارم نگاه را 

                                       روز پنجم حیوانات را 

                                               روز ششم انسان را 

                               و روز هفتم 

                                           خداوند اندیشید که دیگر چه چیزی را نیافریده است 

   

پس  

              تو را برای من آفرید 

                                 (از یه شاعر خارجی گونی) 

این شعر رو تقدیم میکنم به کیمیا که میدونم هیچ وقت به اینجا سر نمیزنه. 

خب حالا میخوام از اردو بگم.آقا روز اردو خونه ی ما یه بساطی بود بیا وببین.ماجرا ازین جا شروع شد یلدا خانوم با خواهرش دعواش شد و برای اینکه ۱روز ازش دور باشه تصمیم گرفت اردو نره. 

اما ساعت ۶صبح به طور کاملا اتفاقی از خواب بلند شد.بعد یاد دوستاش افتاد که وقتی اسمش رو برای اردو خوندن دست زدن و ازین که ۱امسال رو یلدا میاد اردو خوشحال شدن.گفتم من میرم اما با یاسی حرف نمی زنم.پا شدم که آهنگ بریزم تو گوشی.یهو یاسی اومد و شروع کردیم به دعوا.تا اینکه یلدا خانوم قهر کرد و رفت تو رختخواب که چی؟من نمیام. 

تا ساعت ۶:۳۰که باز یاسی اومد به یاسی وبه زور بردش تو اتاق و گفت پاشو بیا.حالا نمیخواست خودش رو سبک کنه ومعذرت بخواد.من هم رو صندلی کامپیوتر چهارزانو زدم وگفتم نمیااااااام. 

بعد یاسی اومد گفت مگه دست توئه؟خودم وسایلت رو برداشتم.بعد اومد که لباسهام رو عوض کنه.اول از همه زیپ شلوارم رو باز کرد.من هم زدم تو سرش و گفتم:بچه پررو.از آب گل آلود ماهی میگیره.بعد کلی به حرفم خندیدم و بعد از اجرای یه فیلم هندی من پاشدم که بریم.بعد که رفتم مدرسه هم بچه ها کلی به من خندیدن.بعد تا شب سوژه شده بودیم. 

خلاصه این رو گفتم که بگم بچه جان وقتی می دونی آخرش مجبوری یه کاری رو انجام بدی مثل آدم برو انجامش بده.اون روی سگ خانواده رو بالا نیار. 

یه کم به عواقب تصمیماتت فکر کن.مثلا اگه به جای خواهر برادر داشتم میدونین چه اتفاقی می افتاد؟خدا رحم کرد. 

خلاصه که آدم باشین. 

بعد نوشت:وای چه پست صحنه داری نوشتم.خجل شدم.

           

قبل ازین که بزنین کبودم کنین این پرچم سفید رو نگاه کنین(خالی بستم پرچم کجا بود.اگه داشتین بفرستین)فعلا آتش بس میکنیم.آخه شما که نمیدونین چقدر بده وب رو بازکنی نظرات صفرتا باشه.میگم چه جنگی راه انداختم من.اگه ول نمیکردم آمریکا هم میومد به غلط کردم می افتاد آخه میدونی که اون هیچ غلطی نمی تونه بکنه.اول باید آستینام رو بزنم بالا اینجا رو تمیز کنم.بعدش هم بزرگ بنویسم:لطفا گرد وخاک نکنید. 

حالا که بحث سیاسی شد از انتخابات بگم واسه ات. 

دمشون گرم با این انتخاباتشون.خوبیش اینه که سر مردم ۱ماهی گرمه.میشینن تو خونه هاشون کارای بد نمیکنن.دولت هم به کاراش می رسه.بدون هیچ مزاحمی....(چه دل پری دارم!) 

همین انتخابات مجلس.ما که هیچی حالا بچه بودیم و فقط این وسط با دنبال کردن جریانات عشق میکردیم وناظر بودیم.اما بازار عجیب داغ بود.مخصوصا وقتی کشید به مرحله ی دوم.بین کی؟ 

یه اصلاح طلب ویه اصول گرا.حالا به خوب و بدیشون کار ندارم.فقط میخوام نقش مردم رو بگم.آقا این مردم(امثال ما)۱ماه نون و آبشون شده بود این که به...کمک کنن یا به .... 

فکر میکنین چی شد؟آقای اصلاح طلب رای آورد و ماهم که پیر....(قرار شد بی طرف باشم) 

ما هم خوشحال که بدون خون خونریزی تموم شد.اما تازه اول ماجراست. 

آقایونی که باید جناب نماینده ها رو تایید نکردن نماینده ی ما رو تایید نکردن.رد هم نکردن.تا چند وقتی ما پای تلویزیون منتظر بودیم که ببینیم تکلیف چی میشه؟بعد از یه مدت رد صلاحیت شدن .وارد جزییات هم نمیشم.الان ما یه ساله نماینده نداریم. الان تا اینجا به معنای میزان رای ملت است پی بردین؟

امسال هم ایشون رو برای شرکت در انتخابات تایید کردن.نمیدونم عاقبت نمایندگی مجلس ما چی میشه.ولی اینا رو گفتم که شما ببینین چقدر ضایع شدیم. 

ما که فقط ناظر بودیم ورای هم ندادیم ازین بی عدالتی به تنگ اومدیم.وای به حال کسانی که این همه زحمت کشیدن. 

آخ چه پستی شد.الان فکر میکنین فیلتر کنن وبم رو؟ای بابا جوونی و هزار خریت.بی خیال فیلتر.بریم سر خصوصی های این پست. 

به مونس:فکر نمی کردم تو هم تنهام بذاری 

به نانازی:اگه میخوای چادر به کمر وجارو به دست بیای دعوا که بسم ا... اگر هم نه که خوش اومدی لیلی خانوم. 

به داداشی:عجب کامنتی گذاشتی شما.ممنونم که انقدر دلداری ام دادی.ازین هم ممنو که یادآوری کردی همه رو با یه چوب نمی زنن.ببین بین دختر رایج پسرا سر وته یه کرباسن.بی وفا وهزار تا چیز دیگه اند.اما دخترها هم میتونن درست به بدی پسرها باشن. 

پس این مهم نیست که دختر باشیم یا پسر مهم اینه که عاشق باشیم.واسمون دعا کن.عزت زیاد(بازم نتونستم مثل تو حرف بزنم) 

کمی بعد نوشت:خبر خبر.طبق آخرین اخبار یلدا خانومی(تا حالا اینجوری خودم رو صدا نزده بودم.الان دارم از ذوق رو این صندلی بیچاره می پرم)تصمیم گرفته چاق بشه.قرار شد دوستش رژیم خودش رو بیاره.۱روز خورم تا شب تو راح دستشویی بودم.شبم میخواستم رختخوابم رو کنار چاه دستشویی بندازم.خلاصه اش این بود: 

صبح یه لیوان آب عسل.یه لیوان شیر نون ویه چیز دیگه.بعد باز شیر.ناهار.شیر.دوباره شیر ویه چیزی به نام پودر رستم(الان تصویر من اومد تو ذهنتون؟).و شیر خشک.  

من فقط آب عسل و یه لیوان شیرش رو خوردم.به دوستم گفتم شیر خشکش رو زیاد کنه شیر و عسل و گوشت وشیرینی و دنبه و چربی و...رو کم کنه.اون هم ترسید نتیجه ی عکس بده دیگه برنامه رو نداد. 

الان دوستانی که از عرض زیادی برخوردارن لپ دارن این هوا(وایی یعنی میشه من هم اونجوری شم؟)به من بگن چه جوری چاق شم؟جدا از شوخی یه برنامه ی غذایی میخوام.زود تا دیر نشده.جریان ازینجا شروع شد که من دیدم سعید دو برابر من هیکل داره.بعد شروع کردیم به دعوا. 

سعید:وای چقدر کوچولویی تو. 

یلدا:به نظرت به گردنت می رسم؟ (اینجا تریپ غم آلود گرفتم) 

سعید:فکر کنم کوچولو 

یلدا:تو چی میگی؟الان همه حسرت تیپ من رو میخورن.هر چی باشه از تو بهترم. 

سعید:هه هه.تو از من خوش تیپ تری؟ 

یلدا:(اینجا داشت گریه ام میگرفت)حداقل مثل تو گنده نیستم که از در جا نشم.  

سعید:........ 

یلدا:......... 

این جاخال ها تهدیدهای اون و جواب های من بود.زنگ نزن به منکرات. 

حالا کمکم میکنین چاق شم؟

سلام.نمی دونم بع این همه وقت چی میخوام بگم. 

الان smsاز دوستم اومد که گفت سعید گفته on میشه.خدا کنه سر کاری نباشه.فعلا بای 

نیم ساعت بعد:فکر کنم سر کار گذاشته من رو.ای خدا.کاش میشد خودم باهاش بحرفم. 

نمیدونم از چی ناراحته.فقط میدونم تاحالا ۲هفته ازش بی خبر نبودم.دعاکنین واسمون. 

وای می ترسم.خیلی حس بدی دارم.چقدر کافی نت محیطش بده.آدم نمیتونه راحت گریه کنه؟