سلام.نمی دونم بع این همه وقت چی میخوام بگم.
الان smsاز دوستم اومد که گفت سعید گفته on میشه.خدا کنه سر کاری نباشه.فعلا بای
نیم ساعت بعد:فکر کنم سر کار گذاشته من رو.ای خدا.کاش میشد خودم باهاش بحرفم.
نمیدونم از چی ناراحته.فقط میدونم تاحالا ۲هفته ازش بی خبر نبودم.دعاکنین واسمون.
وای می ترسم.خیلی حس بدی دارم.چقدر کافی نت محیطش بده.آدم نمیتونه راحت گریه کنه؟
اه.... بازم این سعید
آخه این مرد نامرئی چی از جون آبجی ما میخواد؟؟؟؟
آبجی بخدا عشق کشکه ... دوغه.... سرابه
دل نبند....
توی شرایط آرمانی شاید عاشق و معشوق به هم رسیدن در این صورت وقتی بوی قرمه سبزی از توی کلبه دلداده ها بلند شد مطمئن باش بوی الرحمن حضرت عشقه که به مشام میرسه
اگر هم شرایط آرمانی نباشه میشه روزگار من...
بعد از اون همه قول و قرار با چشمای خیس زیر پنجره اتاق محبوبت میشینی و اون در حالی که داره عسل رو انگشت میکنه تا توی دهن عشق جدیدش بذاره باید آه بکشی ..وقتی هم که چش تو چش شدی بگه قسمت بود و سرنوشت..
همین...
جوابت رو تو پست بعدی دادم
سلام
من نمیدونم این blogsky رو از کجا پیداش کردی پستهای جدیدترت رو نگاه کن قسمت نظرات شما غیر فعال شده برا همین مجبورم اینجا جوابت رو بدم
در مورد رئیس جمهور محترم خدمت خواهر گلم عرض کنم که اگر اینترنت پر سرعت دارید در سایت www.youtube.com نام کامل ریاست محترم جمهوری را سرچ کنید در غیر اینصورت در گوگل سرچ کنید
راستی مونسی هم نزول اجلال فرمودند ( سلام برسانید) در غیر اینصورت بگو تا مطالبی رو برات بفرستم
فکر میکنم سو تفاهم شده.من فقط میخواستم راجع به سعید باهات مشورت کنم.همین(این رو از کوتاه شدن کامنتت فهمیدم)