hamvatan

hame chi az eshgh ta siasat

hamvatan

hame chi az eshgh ta siasat

سرم گیج میره و حالم به هم میخوره.دارم از حال میرم.شاید آخرین پست باشه.اون رفت چون دوسم داشت.نمیدونم چی بگم.

نظرات 9 + ارسال نظر
میلیاردر دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:00 ب.ظ

ضمن عرض تبریک به شما دوست عزیز که توانسته اید با زحمات فراوان وبلاگ بسیار زیبای خود را به ثبت برسانید...و تشکر فراوان بابت مطالب بسیار ارزنده و فواید ان برای هر بازدید کننده ای...شما را به گروه بزرگ اوکسین ادز جهت درج وبلاگ خود و زیباسازی محیط وبلاگ، به ازای ثبت وبلاگ و واریز پول توسط ما به شماره حساب بانکی شما دعوت مینماییم...
ثبت نام با شما....بازدید روزانه از وبلاگتان و واریز پول به حساب بانکی شما توسط ما...کافیست در سایت زیر ادرس وبلاگ و شماره حساب بانکی خود را درج نمایید..در هر کجا که هستید..بعد از 24 ساعت تاثیر انرا خواهید دید..به گروه بزرگ اوکسین ادز بپیوندید.
عضویت سریع:
http://www.oxinads.com/?a=22810
http://www.oxinads.com/?a=22810

همچنین سایت های پر بازدید ایران ، عضویت فعالی دراین گروه دارند....به ازای هر کدام از وبلاگهایتان پول در میاورید......تعداد زیاد اعضای این گروه نشاندهنده رسمیت این گروه و هیچ گونه سوء استفاده است. فقط وبلاگ خود را ثبت نمایید و پول پارو کنید...بدون هیچ گونه چشم داشت و تضرر مالی....در هر کجا و در هر زمان و درهر وضعیت مالی که هستید..به گروه بزرگ اوکسین ادز بپیوندید.
عضویت سریع فقط در اینجا:
http://www.oxinads.com/?a=22810
http://www.oxinads.com/?a=22810
ما منتظر شماییم به ما بپیوندید
درضمن برای فعال شدن حسابتان باید کد بنر ها را در سایتتان قرار دهید

پویا دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:16 ب.ظ

یلدا جان میدونم ناراحتی اما ببین تو گفتی که اگه تون خوشبختباشه تو هم راضی هستی و خوشحال
شاید اون اینطوری خوشبخت بشه اون گفت دیده چون نمی تونسته بهت برسه ترکت کرده خوب اون حق داشته و تو هم حق داری
ببین فکر کن اگراون می ذاشت رایطتون صمیمی تر می شد بیشتر صمیمی می شدین و بعدش می رفت اونوقت شاید دل کندن از همدیگه سخت تر بود و بیشتر لطمه می خوردین
به نظرم دیگه بهتره ذهنتو آزاد کنی سعیکن بهچیزای خوب فکر کنی
تو دختر بااحساسی هستی اما اگربا احساسات تصمیم بگیری ضربه می خوری سعی کن از منطقت کمک بگیری حتما کمکت می کنه
امیدوارم پستایی او همینجا ازت ببینم که نشون بده روحیت خیلی خو ب شده و زندگی رو زیبا میبینی و هر شکستی رو زمینه ی یک پیروزی
راستش خواستم نصیحت کنم اما گفتم شاید برداشت دیگه بکنی اما از ته قلب آرزو می کنم هر هستی خوشحال و با نشاط باشی

باید باهاش بحرفم میتونی بفهمی؟
اگه نمیگی خودم بهش بگم فردا بیاد تو وبلاگم و حرفاش رو بگه و چند مین بعد بیاد جوابش رو بخونه.
اگه کمکم کنی میرم به یکی دیگه التماس میکنم.به یه غریبه.
برام مهم نیست چی بشه.باید باهاش بحرفم

پویا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:01 ق.ظ

خوب من چطوری بگم فقط یکبار اتفاقی وقتی آن بودم اومد
اگر بازم باهاش حرف زدم میگم
ولی خوب اگر تو بهش دسترسی داری به نظرم خودت باهاش حرف بزنی بهتره
خوش باشی سعی کن ساد باشی و دیگران رو هم شاد کنی نه اینکه ناراحتیت باعث بشه بقیه رو هم ناراحت کنی
موفق باشی

خیلی نامردی پویا.حالا که میدونی بهت نیاز دارم کشیدی کنار برم پیداش کنم؟من بهش دسترسی ندارم.اما فکر میکردم اونقدری برات مهم باشم که به خاطرم یه بار بهش بگی on شه.من چه جوری بهش زنگ بزنم وقتی خانواده ام نمیذارن؟
البته بیشتر ازین نباید از یه غریبه انتظار داشت.تا الانشم خیلی بزرگواری کردی.
حالا به خودت ثابت شد دوسم نداری؟خودت که حالم رو دیدی اگه برات مهم بودم بهش میگفتی.....
شادی رو بدون عشقم نمیخوام.زندگی رو هم بدون اون پوچ میبینم.

زهرا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:15 ق.ظ http://khosrobeigy.blogfa.com

سلام
من در سرزمینی زندگی میکنم که دویدن سهم کسانی است که نمی رسند و رسیدن سهم کسانی است که نمی دوند
موفق باشید جوانان ایرانی

سلام.آره نمونه اش خودم.یه سال دارم دنبالش میدوم.اما نمیدونم کی یه روزه بدون دویدن جام رو گرفته
.

پویا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:11 ق.ظ

اگر من نامردم تو هم خیلی بی انصافی یلدا من هزار بار براش آف گذاشتم که یک ساعتی که آن می شه بیاد و باهاش حرف بزنم اما نیومد جواب آفمم نداد فقط یک بار که آن بودم بهم pm داد و باهاش حرف زدم
تازه من خودمو نکشیدم کنار گفتم دوست دارم اگر تو نمی خوای باهام دوست شی به عنوانه داداش کنارت می مونم
بازم اگر باهاش حرف زدم بهش می گم حتی من یک بارم به گوشیش زنگ زدم بر نداشت
حالا بازم اگر فکر می کنی نامردم باشه
فقط یک نصیحت برادرانه ببین الان عشق چشاتو کور کرده مراقب جولو پات باش فعلا بای

فقط میخوام باهاش بحرفم.میخوام از عشقم خداحافظی کنم.میخوام.........
پویا جان با این طرز کامنت گذاشتنت داداشم دچار سو تفاهم شده.
پویا جان آخه جز تو کسی نیست که بتونه بهش خبر بده.

پویا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:22 ق.ظ

یلدا لطفا هر وقت آن شدی به میلم pm بده کارت دارم
لطفا این کارو بکن چون باهات حرف دارم
چند بار دیگه هم ازت خواستم این کار و نکردی اما دوباره گفتم
نمی دونم چرا از دستم ناراحتی راستش من هر کاری کیردم که بهت کمک کنم
اما تو ...

من از تمام پسرا میترسم.به من حق بده.

مصطفی سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:24 ب.ظ

سلام
گفتی که آرزو به دل شدی که کامنت مربوط به پستت برات بذارم
من کلا اینطوری هستم دوست دارم راجع به موضوع خاص مخصوصا موضوعاتی که مربوط به گذشته میشه صحبت نکنم علتش رو هم توی کامنت های قبلیم بهت گفتم در ضمن من واقعا نمیدونم تو چی میخوای برات بنویسم هر چی هم بگم قبول نداری من یه گوشه از گذشته ی خودم رو برات نوشتم مثل اینکه توجه نکردی از اون به بعد هرگز دنبال عشق و عاشقی و از این دست بچه بازیها نرفتم و هیچوقت هم تصمیم به ازدواج نخواهم گرفت اما مث اینکه این آقا پویا هم بدجوری دل و دماغ این کارهارو داره حتی داره دوستی رو ازت گدایی میکنه و مطمئن هستم که همه حرفهاش دروغه و فقط میخواد یه دوست دختر داشته باشه حتی شده اینترنتی حتی شده باقاپیدن دل یه دختر از دست سعید
اما یلدا خانم مطمئن باش آقا پوریا اگه هم خوب باشه بازم یه گرفتاره گرفتار هوس وگرنه توی این دنیای مجازی چه فرقی میکنه که طرف مقابلت مرد باشه یا زن مهم همدلیه که از گدایی کردنهای آقا پویا مشخصه که همدلی در کار نیست
فعلا خداحافظ

داداشی اصلا به تو نمیخوره انقدر زود قضاوت کنی.پویا اونجوری که تو میگی نیست.اون میخواست با من دوست بشه من هم گفتم نه.الانم اگه برام نظر میذاره چون من خواستم.آخه قرار شده با سعید حرف بزنه و ببینه چرا چند وقته اینورا نمیاد.
میدونم از من چه تصوری داری.یه دختر بچه ی بی عقل و هوسباز که هر روز عاشق یکی میشه.من هنوز هم اون رو دوست دارم.پویا هم جوابش رو گرفته.غیرتی شدی ها داداشی.راستی تو خواهر واقعی(جز من)داری؟
من هم حالا که عشقمون تموم شده عهد بستم به هیچکس دل نبندم.در مورد اون یکی مسئله هم که من کلا با ازدواج مخالفم(خب هرکسی یه نظری داره)چه در مورد عشقم چه هر خر دیگه ای.
یعنی نمیخوای واسه داداشم آستین بالا بزنم؟میخوای خواهرت ناکام از دنیا بره؟بگو دیگه میخوای من رو دق مرگ کنی.من زن داداش میخوام.فهمیدی؟به حرف تو هم گوش نمیدم.وقتی به زور کشوندم بردمت خواستگاری خواهرت رو میشناسی(البته فعلا برو درست رو بخون.)
راستی اسم اون که باهاش لجی پوریای یا پویا؟
داداشی از همه ی پسرا بدم میاد.بعد ازین که ازش جدا شدم میخواستم اولین پسری که جلوم ظاهر شد رو بزنم.فکر میکنم همه میخوان اذیتم کنن.فکر میکنم همه میخوان با من بازی کنن.از تو هم میترسم.خیلی.
در ضمن من با پویا اونجوری که تو فکر میکنی نیستم.
بای

پویا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:08 ب.ظ

سلام
ممنمن از آقا مصطفی که که نظرشو دربارم گفت
مصطفی جان منم بهت حق میدم که اینطوری حرف بزنی چون خودت پسری و پسرا رو می شناسی و بهت حق می دم که با افکاری که تو ذهنت هر جملاتی که آدم بگه ازش همچین برداشتایی بکنی
خوب خوبه که یلدا خودش جوابتو داد دیگه من هیچی نمی گم
راستی یلدا گفتی ساعت ۳ بیام هم اومدم اما انگار نیستی امودی تو یاهوو بهم pm بده

من اومدم.یاهو فیلتره.بیا chatpersianاتاق ۱

پویا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:20 ب.ظ

یلدا جان اینجا نمی تونم راحت باهات صحبت کنم اگر ممکنه بیا همون روم
http://webmessenger.yahoo.com/
از اینجا هم می تونی بیای یاهوو فیلتر نیست

پویا این سایت طول میکشه.chatpersianبیا.دارم میام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد