hamvatan

hame chi az eshgh ta siasat

hamvatan

hame chi az eshgh ta siasat

پویا دارم سعی میکنم chatpersian رو باز کنم.قاط زده.به سعید زنگیدی؟

نظرات 8 + ارسال نظر
پویا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:27 ب.ظ

باشه منتظرتم
سعید برام آف گذاشت بیا باهات حرف می زنم

این سایت گیر کرده.شاید طول بکشه.منتظر باش

پویا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:32 ب.ظ

این سایت برای یاهوو هست
http://webmessenger.yahoo.com/
امتحانش کن راحت باز می شه
من منتظر هستم تو اتاق یک هر وقت اومدی pm بده بهم

پویا دیوونه شدم.هیچی نمیاد.سعد کجاست؟چرا نیومد؟

پویا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:39 ب.ظ

ببندش دوباره باز کن
یکاریش بکن دیگه
چرا اصلا وقتی توش بودی رفتی حالا هم سعی کن بیا تو منتظرتم الان مشکلش چی هست اون سایتی رو هم که گفتم امتحان کن

پویا نمیشه.ای بابا.چی کار کنم؟سایت تو نمیاد.باید یه چیزی رو دانلود کنم.طول میکشه.chatpersian هم اون موقع همه چی قاطی بود.یه کاری بکن

آرش سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:39 ب.ظ

سلام دوست خویم
وبلاگ قشنگی داری.اگه با تبادل لینک موافقی مارا به اسم بهترین سایت ایرانی لینک کنید و سپس به ما اطلاع بدهید.

www.zavyeh.com
منم از بلاگ اسکای شروع کردم:
www.arash-soft.blogsky.com
آرش مدیریت سایت زاویه

پویا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:45 ب.ظ

نمی دونم چی کار کنم
الان چرا وارد chatpersian نمی شه ؟

پویا قاطی کرده

پویا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:58 ب.ظ

یلدا چرا از اتاق رفتی همونجا هم می تونستی درستش کنی الان اومدی دوباره ؟

بیا no pm

پویا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 04:09 ب.ظ

یلدا چرا گذاشتی رفتی هنوز حرف داشتم باهات

دارم میام

مصطفی چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:07 ب.ظ

سلام
گفتی زود قضاوت کردم
اولا خودت نوشتی که میخواد باهات دوست بشه
دوما به کامنت سه شنبه 9 تیرماه ساعت 11/11 ایشان توی همین پست مراجعه کن ( واقعا شرم آوره )
بعد هم تصورات خودت رو از تصورات من در مورد خودت نوشتی
اولا خسته نباشی
دوما من که قبلا هم گفتم توی این دنیای مجازی مذکر و مونث مفهومی نداره بنابراین کلمات دهن پرکن مثل عشق و هوس و دلباختگی چرنده
سوما من این تهمت رو حتی به آتوسا هم نزدم ( و به خودم گفتم که حتما من لایق یه عشق پاک نبودم )چه برسه به آبجی یلدای اینترنتی
بعد هم منو دست انداختی که با پویا لجی یا با پوریا
پوریا – پویا - سعید یا مصطفی چه فرقی میکنه دنیای ارتباطی ما دنیای مجازیه مذکر یا مونث یعنی کشک
با پویا هم اگر حرفی داشتم قبلا مینوشتم
اما بخاطر اینکه دلش نگیره یه چیزی هم برای اون مینویسم
آقاجون هر دو تا مون مثلا خدای نکرده مردیم یعنی نمیتونیم سر همدیگه رو کلاه بذاریم پس بی خیال داداش
یلدا خانم خداحافظ
شاید برای همیشه
البته امیدوارم

هم برای خودم متاسفم هم واسه داداشم.نمیدونم اگه این حرفا رو به خودت میزدن ناراحت نمیشدی؟
اگه گفتم با پویا لجی واسه این بود که نمیخوای یه دختر تو دام این دوستی ها بیفته.مسئله ی پیشنهاد اون تموم شده.اون گفت من هم گفتم نه.اگه بازم بگه میگم نه(البته اون دوستی ای که تو فکر میکنی)
من نمیفهمم من کی گفتم تو دنیای مجازی تو عشق و....شرم آوره.نمیدونم کدوم خری این مزخرفات رو تحویلت داده.منظورم از سوتفاهم این بود که فکر میکردم تو فکر کردی میخوام ازت سواستفاده کنم و مشت سعید رو باز کنم(یعنی تو رو مجبور کنم کمکم کنی.و چون دیدم مایل نیستی پشیمون شدم)
راستی کدوم تهمت رو تو به آتوسا نزدی که من به تو زدم؟
سعید فرق میکنه.
دلیلی نداره با پویا حرفی داشته باشی.اون موقع که واست از پویا گفتم جوگیر شده بودم.چون فکر میکردم تو یه داداش واقعی هستی که نگران خواهرشه.اما الان میبینم .....(علت این که تو رو قبول داشتم رو هم گفتم)
چیه میترسی بهت التماس کنم نری و تو هم دلت بسوزه و از تصمیمت بگذری؟نه عمو جون.من رو نشناختی.
خداحافظ(اگه میگی برای همیشه خب اشکال نداره.آزادی اما خوشحال میشدم از حرفای قشنگت البته مثل اوایل استفاده کنم.اگر هم میخوای بمونی که بازم تصمیم با خودته.یه بار به یکی التماس کردم نره نتیجه ی عکس داد.به قول معروف پرنده ای که مال تو نیست صد تا قفس هم براش بسازی در میره.سعید با من نبود.تو هم داداش منم نبودی.اونجوری که خودت میگی.واسه من هم دختر و پسر یکی هستن.البته مسئله ی سعید فرق داره.
امیدوار باش امیدواری چیز خوبیه.
برای آخرین بار میخوام باهات اینجوری حرف بزنم.داداش گلم اگه امروز بی ادب شدم تو به دل نگیر اعصابم جدیدنا سگی شده.عشق مثل یه خر میمونه که خواسته و ناخواسته در خونه ات لنگر میندازه.اما در نهایت تصمیم با خودته میتونی بیرونش کنی میتونی محکم بچسبیش.اما مواظب باش اگه رفت شاید دیگه برنگرده(خره دیگه.نازش هم زیاده)اگر هم نگرش داری:
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و نالها که عشق آسان نمود اول ولی ....
عاقبتش میشه این خواهر چشم سفیددت که هنوز دلش پیش سع....
دیگه دارم وارد جزئیات میشم.
حالا باید بگم خداحافظ؟ok خداحافظ داداشی....ببخشید خداحافظ غریبه(اینجوری نه من بهونه دستت میدم نه خودم رو سبک کردم)
پی نوشت:کامنت پوییا رو خوندم.اون از حرفش برگشته و حالا هم چون بهش جواب ندادم رفت.قرار اون روزمون هم تو روم فقط واسه این بود که پیام سعید رو به من برسونه.اما فکر نمیکنی لحن تو هم تو کامنت قبلیت و این یکی بی انصافیه؟در ضمن از تصوراتم مطمئنم.در مورد تو تمام موارد رو اشتباه میکردم جز این یکی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد