hamvatan

hame chi az eshgh ta siasat

hamvatan

hame chi az eshgh ta siasat

این وبلاگ تا چند روز دیگه برای همیشه پاک خواهد شد.فعلا کامنتدونی بازه واسه خداحافظی

نظرات 28 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:56 ب.ظ

آخه چرا دیوونه شدی پا می شم میام می زنمتا

علیرضا(مردی از مترو) سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:30 ب.ظ http://metroman.blogfa.com/

سلام

ما که اومدیم دارین میبندینش!!!

حالا تا نبستیم شما پست ها رو بخون خاله جون

خواهری سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:31 ب.ظ

میبینم که هوس رفتن به سر داری،بالاخره همه رفتنی هستن.
ولی میگفتی چرا بد نبود!

عسیسم شما یکم صبر کن.الان میگم.

معصومه چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:53 ق.ظ http://www.ordibehesht1369.blogfa.com

جدا ؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!

با اجازه تون بعله.جدا

پاییـــــــــــــــــــــــــزان چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:17 ق.ظ

ای وای یلدااااااااااااااا جون.من چرا همش اشتباه میگیرم شما دوتا یلدا روووووووووووو

آخه اون یلدا هم رفته بودددددد دوباره وبلاگش رو راه انداخت کامنتت به حال و روز اون یلدا شبیه بودددددددد

عزیزم قربونت برم نکن همچین .هر چقدرم از دست بی معرفتایی مثل من عصبانی میشی اینجا رو نبند پشیمون میشی ببین کی گفتم.خلاصه قهر کن ولی حرف بزن

اینم از شانس ما.
از دست تو عصبانی نیستم.ماجرا یه چیز دیگه است.اینشاا... میام میگم چی شد.
قربونت برم من اینجا رو بندم بازم میام وبت.آخه ناسلامتی ما هم آدمیم.دل داریم.دلم واسه دوستام تنگ میشه دیگه.البته اونا که خوب جواب ما رو دادن(به خودت نگیر)

علیرضا(مردی از مترو) چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:38 ق.ظ http://metroman.blogfa.com/

سلام

ما دریچه قلبمون یه کم گشاده همه رو همینجا مینویسیم

عرضم به حضور شما که خوب خاله جان من یه کم حواس مبارک رو جمع کن الان با هزار تومن ؛اوا خاک به گورم؛ هم نمیدن چه برسه به ماست

در مورد اون مشکل و درددل هم بهترین کار مراجعه به روانشناس و مشاور خانواده هست به نظر من چون کمترین ضربه رو به دختر میزنه!
البته مشاورش هم باید درست و حسابی و کارآزموده باشه نه از اینهایی که چرت و پرت میگن!

در مورد پست قبلیش هم خوش گذشته دیگه دوستان به جای ما

خوش باشین

سلام.
بفرمایید.شما راحت باشین.اینجا هم خونه ی خودته خاله جون.میگن خونه ی خاله .همینجاست پسرم.
جااااانم؟من با هزار تومن زن گرفتم بچه جان.چی هیچی نمیدن؟این تورم صاحب مرده این کار رو با جوونا کرده.وگرنه مگه زمان ما ازین خبرا بود؟
آره والا بعضی مشاورا تو باغ نیستن.واقعا بعضی هاشون واقع بین نیستن.تو یه دنیای دیگه سیر میکنن.

من یه بار رفتم ژیش یکیشون انقدر ازم تعریف کرد که من شک کردم اینایی که میگه منم؟جاتون خالی منم باهاش دعوا کردم.یارو هم بهش برخورد.آخه هنوز۲کلوم حرف نزدم میگه شما دختر باهوشی هستین.حتما میتونین رشته ی مورد علاقه تون قبول شین.منم گفتم من که هنوز چیزی نگفتم.شما از کجا فهمیدی باهوشم؟؟؟؟؟
الان تیکه انداختی خاله ؟نمیدونم چرا همه با این سوژه ی ما دشمنی دارن؟پسر به این با کمالاتی.کجای دنیا دیدی؟

عسل چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:49 ب.ظ

بالاخره من به آرزوم رسیدم و اولین کامنت رو دادم ولی اییییییینقدر اعصابم از دستت داغون بود یادم رفت اسممو بنویسم یلدا خانوم حالا نمی خوای بگی چرا؟؟؟؟؟/

آخه چرا عزیز دلم؟
راستی من چجوری جواب اون نظر خصوصیت رو بدم؟با اس ام اس نمیشه.
میگم.به موقعش

عسل چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:38 ب.ظ

بهت زنگ می زنم تا اونو بهم بگی ولی چند روز دیگه آخه الان کلی درس و کار سرم ریخه اگه هم باهام بحرفی فرصت فکر کردن بهشون رو ندارم پس شاید یه هفته طول بکشه تا این فرصت به دست بیاد ولی خیلی دلم می خواد بدونم نظرت چیه.........

پاییـــــــــــــــــــــــــزان پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:26 ق.ظ

یلدام چرا دلش گرفته؟

عزیزکم این نیز بگذرد ... فقط اینکه منو تنها نذار رو قلبم پا نذاررررررررررررررررررررررررررررررررر

خواهری پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:33 ب.ظ

یلدا خداییش پا میشم میام میزنمتا، دوس داری منو اذیت کنی؟ حرص میدی منو لذت میبری؟
آخه چرا اینجوری میکنی با من یلدا،ها؟ چرا؟
به خاطره اینکه درسات شروع میشن میگی نمیآی؟

کیانا دوشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:07 ب.ظ http://namehayeekhatkhati.blogfa.com

کجاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا میخوایی بری یلدا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمیذارم بری
امکان نداااااااااااااااااااااااااااااره

پاییـــــــــــــــــــــــــزان سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:32 ق.ظ

سلام یلدامپیغامت رو با نازنین پریا در میون گذاشتم

چی گفت؟

پاییـــــــــــــــــــــــــزان سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:33 ق.ظ

باز سر و کله این کیانا پیدا شد

کیانا سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:01 ب.ظ http://namehayeekhatkhati.blogfa.com

بیا یلدا وقتیم میام این دوستات منو خیلی تحویل میگیرن
راضی به زحمتشون نیستم به خدااااااااااااااااااا
اااه

پاییزان رو میگی عسیسم؟بابا اون از محبتشه.هرکی رو دوست داره با اه و این حرفا استقبالش میکنه.

علی تنهاست پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:09 ب.ظ

سلام خواهری

از من اجازه گرفتی میخوای بری؟

خواهری پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:35 ب.ظ

کجا به سلامتی یلدا خانم؟!

beresoonam?!

پاییـــــــــــــــــــــــــزان شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:05 ق.ظ


سلام یلدام

آره بابا من کیانا رو دوست دارم .فقط حرصم میگیره که با تو گرم میگیره

آخه میخوامت لامصب قرار بود شوهر من باشی

سلام.بابا خب زنمه.میخوای باهام گرم نگیره؟ولی مثل اینکه ناراحت شد.فکر کنم جدی جدی گمان کرد تو ازش بدت میاد.اشکال نداره عسیسم.من میرم یه ماچش میکنم میارمش اینجا.
میخوامت چی چی؟چه جلافتا.
دعوا نکنین.تا4تا جا هست.فعلا هم که فقط یه زن دارم.

آلیس شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ب.ظ http://www.jahizieh.mihanblog.ir

سلام یلدا جون خیلی بدی دختر آخه چرا اینقدر عجولی خانومی کی گفته من بی معرفتم باور کن چند وقته نتونستم دست و حسابی وبلاگ بخونم یعنی اگه هم آپ کردم بیشتر مطالبش رو ننوشتم آخه نکه وقت نداشته باشم این موس مبارک سیستمم ازین ذغالی هاست نمیونم یادته قبلا یه موسهایی بود یه دونه توپ زیرشه که جزء اولین موسهایی بود که تو بازار اومده بود برای همین کار کردن باهاش خیلی سخته چرا که موس مبارکم سوخت و من بالاجبار دارم با این کار می کنم آخه جناب همسر مرا جریمه کرده و لطف کردن گفتند تا آخر ماه که چند روز بیشتر نمونده نمیخواد بره برا مغازش خرید کنه تا یه موس هم برا من برداره و من هم اصلا نمیتونم با این کار کنم و فقط بیشتر وبلاگ می خونم و نمیتونم هی با این موسه ونظراتو باز کنم چه بسا که همش همقفل می کنه و هر دقیقه صد بار سیستم رو خاموش روشن می کنم این از این
دوم اینکه یلدا جون چرا همش حرف از رفتن می زنی تو که این همه مهربونی و کلی دوست داری چرا باید بری
وای نمیدونی تا این نظرو گذاشتم چقدر از عمرم رفت با این موسه

سلام آلیس جونم.وای انقدر دلم واست تنگ شده عروس خانوم.
من تسلیمم.حق با شماست.ولی خب همچینم عجول نیستمویه ماهی میشه نیومدی.خو فکر کردم تو هم نامرد شدی.حالا چرا میزنی؟؟؟؟
به این جناب همسر بگو که آلیس مال ما هم هستا.چه معنی میده بین ما جدایی می افکنه؟
دوست خوب که زیاد دارم اما هیچکدومشون قابل نمیدونن سر بزنن.
مگه تو با موس تایپ میکنی؟:دی

نیلوفر یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ق.ظ http://hamechiznevis.blogsky.com

شما که می خوای بری چرا مهمون دعوت می کنی

عزیزم فعلا که هستم.حالا ما یه چیزی گفتیم.شما چرا جدی گرفتین/؟

کیانا یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:48 ب.ظ http://namehayeekhatkhati.blogfa.com

من که دیگه قهرم
هیشکی دوسم نداری
پیشی بیاااااااااااااااا منو بخور

الهی من قربون تو برم عشقم.پاییزان شوخی میکنه.اون روز خودش به من گفت اگه قراره هوو داشته باشم فقط پاییزان.
میو میووووو موش موشی اومدم بخورمت

خواهری یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:18 ب.ظ

کیانا خانوم حالا اگه بگم من دوست دارم چی؟
اگه بگم شمارو هم مثل یلدا جان دوست دارم چی؟
میای با هم دوست بشیم؟

شما خیلی بیجا کردی به خانوم من میگی دوستت دارم.
ای بابا این که هر روز یکی رو مثل من دوست داره.ماشاا... قلب تو هم ترافیک شده ها.خدا زیاد کنه.
نخیر.من اجازه نمیدم.کیانا دیگه از خونه در نمیای.وگرنه کبودت میکنم

پاییـــــــــــــــــــــــــزان دوشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 06:17 ق.ظ


کیانا خوب بلده چیکار کنه.یلدا میذاره برای من بمونه.

بوس برای کیانا

یلدام همون موضوعاتی که در کامنتات مطرح کرد برای منم گفت قشنگتر از پریام

حرف خاصی رد و بدل نشد.البته خود پریام هواتو داشت هاااااااا

دوست دارم هوارتااااا

ممنون

نوشین دوشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:14 ق.ظ

سلام عزیزم
خیلی دلم برات تنگ شده بود
خبرهای زیادی برات دارم
داغ داغ .... تنوری
مهمترین خبر اینکه مصطفی برگشته
الان کار مهمی پیش آمده
بعدا برات مفصل مینویسم

بازم به معرفت تو که اومدی ما رو از نگرانی در آوردی.
سلام نوشین جون.خوبی؟بقیه خوبن؟
منم دلم واست یه ذره شده بود.اما شما نامردا که یادی از ما نمیکنین.آی دی تونم که مصطفی نداشت شماره رو هم نشد بده.اینه که ازتون بی خبر موندیم.
اااااا.از طرف من بگین بزنین تو گوشش بگین ای بی معرفت.حالا دیگه ما نامحرم شدیم؟این همه خودت رو تیکه پاره کن که داداشت برگرده به آغوش گرم خانواده اونوقت تو آخر از همه بفهمی.
نکنه بی اجازه ی من دامادش کردین؟میدونی که من سرسفید خاندانم.
زود بیا دیگه.راستی به این داداش اینترنتی ما هم بگو خیلی دلم واسش تنگ شده.حالا ایشاا... شب عروسی میبینیمش(من دعوتم دیگه؟عروسی کجاست حالا؟)
راستی نوشین خانوم یه ردی نشونی از خودت بده که اگه خواستی مثل این داداش نامردت یهویی بری بتونم پیدات کنم

ابوالفضل دوشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:47 ق.ظ http://abolfazl-ghoochani.blogsky.com

سلام
از لینکت ممنون
لینکت کردم
موفق باشی

سلام.خواهش میکنم.شما هم همینطور

کیانا دوشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:52 ب.ظ http://namehayeekhatkhati.blogfa.com

اره خواهری منم دوست دارم بیا با هم دوست بشیم
به یلدا و پاییزانم کاری نداشته باش

جرئت داری دوباره تکرار کن

خواهری سه‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:17 ق.ظ

سلام کیانا جان، باشه پس از این به بعد دوستیم، عزیزم ولی نیازی نیست باقی رو کنار گذاشت، میشه همرو دوست داشت.
بوس برا کیانا جونم، عزیزم توام هم سنه یلدا ای ؟

خواهری سه‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:18 ق.ظ

یلدا حسود تو چی میگی؟

کیانا سه‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:05 ب.ظ http://namehayeekhatkhati.blogfa.com

باشه
اره من هم سن یلدام
یلدا چند سالت بود ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد